تقویم رومیزی سال نود و هشت را ورق میزنم که این چند روزی که نبودم را به جلو ببرم.به فصل آخر رسیدیم.این چند ماه سریع میگذرد. و من فکر می کردم آدم ها که بزرگ تر می شوند خیلی همه چیز فرق می کند آرزوهای بزرگتر جهان بینی بزرگ تر جهش و اوج گرفتن های بزرگ تر و یک دنیای بزرگ تر.

الان سال هاست که از آرمان های کودکی هایم دور شدم چه برسد به.دلم تنگ لحظه هایی است که فقط من بودم و خدا.و اگر همه هم بودند هیچ کس نبود.زمانی برای خودم کوه عرفان بودم.چله میگرفتم به تمام معنا.در طول چله شاید 10 کلام هم غیر سلام نمیحرفیدم.گوشی خاموش بود.و جمکرانم براه.بماند.

اکنون دیگر خبری نیست از آنهمه شور و حرارت عاشقی.عاقبت بخیری دعای خوبیست که ظاهرا شامل حال من نشده.دلم برای این چشم ها و پاها و دست ها میسوزد که از بس ممنوعه چید لیاقت نداشت پر بگیرد و در آسمان حرم بال بزند.اما بزرگترین گناه ناامیدی از رحمت اوست.امید واثق دارم خدای کهکشانها خودش ار است.

 

*حلال کنید رفتم تا بعد از عید نوروز به شرط حیات.ببخشید اگر سخن و مطلبی در وبم دلگیرتان کرد.تشکر میکنم از دوستانی که همیشه به بنده لطف داشتند و ابراز محبت میکردن.ممنونم از کسانی که تذکر میدادن بابت نوشته ها و رفتارهایم.براتون از خدای مهربانیها سلامتی و موفقیت آرزومندم.یاحق.

دوستدار شما:سیدفواد فریادالحسینی(29 دسامبر2019)


کپرنشینان حاشیۀ تصویر، تشنۀ یک جرعه آیینه‌اند. خمینی کجایی؟ خون تفسیر به جوش آمده است. زیارتنامه‌ها زاری می‌کنند، شبنم بی‌گلبرگ است، شب بی‌ستاره از بیابان عبور می‌کند، شقایق‌ها شیون می‌کنند، خمینی کجایی؟ 

قرار بود به هر کدام از ما یک شاخه گل سرخ هدیه بدهی، قرار بود برای ما، از مرز ملکوت، تجلی وارد کنی، قرار بود ما را به ملاقات خدا ببری، برای پابرهنگان فرهنگ ما کفش‌های مکاشفه بخری. نخل‌ها خم شده‌اند، هر شب کاروانی از دیدگان دماوند می‌چکد، خروس‌ها منتظر اذان تواند، خمینی کجایی؟

 

بعد نوشت؛من برگشتم.یکشنبه محل کارم و باید جواب کامنت ها رو بدم.ببخشید


تو حیرانی در این هنگامه من هم از تو حیرانتر
تو در آغاز آبادی منم هر لحظه ویرانتر
در این بن بست ظلمانی رهایی را چه میدانی
فرار از خود به سوی هم و یا از هم گریزانتر

اگر از راه برگردیم سراپا حسرت دردیم
گذشتن مرگ ماندن درد كدامین است آسانتر
كدامین پیك را گویم كه من هم از تو میجویم
نشانت را و ماندم بی خبر در آن پریشانتر
در این تنهایی ممتد فقط دست تو بر دستم
ندیدم از تو ای دیرآمده  ناخوانده مهمانتر

معین


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اجناس فوق العاده لپ فروشگاه آنلاین remizrumilcz0 Daily مارال فایل قصه تدریس داوطلبانه